عکس و بیوگرافی آزاده نامداری
آزاده نامداری (همسر فرزاد حسنی) متولد ۹ آذر ۱۳۶۳ در کرمانشاه می باشد، او در حال حاضر در کانال های تلویزیونی صدا و سیما به عنوان مجری در حال فعالیت است.
او دارای مدرک کارشناسی مدیریت صنعتی از دانشگاه شهید بهشتی تهران است و با اجرا در برنامه تازهها نام خود را به شهرت رسید و با برنامه غیرمنتظره موقعیت خود را تثبیت کرد.
او کار خود را با همکاری با شبکه زاگرس (کرمانشاه) آغاز کرد و سپس به تهران آمد و در برنامه خط مستقیم شبکه تهران به اجرا در تلویزیون ادامه داد.
نامداری در سال ۱۳۸۴ به عنوان مجری بخش تازهها در برنامه سیمای خانواده شبکه یک شروع به فعالیت کرد که تا ۴ سال ادامه داشت که در بهمن ۱۳۸۸ به اجرای خود در تازهها پایان داد.
در ادامه مجری برنامه غیرمنتظره شد که روزهای شنبه تا چهارشنبه از شبکه دو سیما پخش می شد. سری اول برنامه غیرمنتظره در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۸۹ آغاز شد و در تاریخ ۲۸ مهر ۱۳۸۹ به پایان رسید. سری دوم این برنامه از ۱ آبان ۱۳۸۹ آغاز شده و پس از نه ماه در آخرین پنجشنبه سال به کار خود پایان داد.
در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ در سری جدید برنامه “غیرمنتظره” با عنوان “جمع ما” به عنوان مجری حضور پیدا کرد که با تغییرات اساسی طراحی شده بود. این برنامه کاری از گروه اجتماعی شبکه دو سیما، به تهیه کنندگی الهه بهبودی به صورت زنده از شنبه تا سه شنبه بعد از خبر ۲۰:۳۰ و در ۶۰ قسمت ۴۰ دقیقه ای پخش می شود و سری اول آن تا اول ماه رمضان ادامه خواهد داشت و بعد از این ماه نیز، به مدت چهار هفته به طول می انجامد.
وی پیش از این اجرای برنامه ورزش امروز شبکه جام جم ۱ را بر عهده داشت و در جدیدترین برنامه خود همراه با احسان کرمی برنامه شب نشینی از شبکه جهانی جام جم را در شب های جمعه و شنبه اجرا می کند.
همچنین وی سابقه اجرا در شبکه جهانی جام جم و برنامه های مناسبتی و برنامه رادیو هفت و برنامه زنده صبحی دیگر شبکه آموزش را دارد.
او سال نود و یک را در حالی با برنامه سال تحویل در کنار احسان علیخانی آغاز کرد که در همان تعطیلات نوروزی برنامه جنجالی خانمی که شما باشی را هر شب اجرا کرد و نوید سالی پر کار را خبر می داد اما بعد از تعطیلات بود که به ناگاه خبری مبنی بر ممنوع الکار شدن وی، در کنار فرزاد حسنی و احسان علیخانی به گوش رسید که تا به امروز هیچ گاه این خبر، توسط مسئولان صداوسیما نه تایید و نه تکذیب گردیده است.
پس از نه ماه دوری از تلویزیون بالاخره نام او به عنوان نویسنده برنامه “پشت صحنه” احسان علیخانی ظاهر شد. با آغاز سال نود و دو نامداری برنامه خانمی که شما باشی را تهیه کنندگی کرد و برای اولین بار در نقش یک تهیه کننده ظاهر شد.
خانم نامداری چندین بار علاقه خود به تیم فوتبال استقلال را در تلویزیون اعلام کرده است.
سال ۱۳۹۲ برای آزاده نامداری و فرزاد حسنی،متفاوت شروع شد. آزاده نامداری در قامتی تازه قرار بود دیده شود. او سری جدید «خانمی که شما باشی» را تهیهکنندگی کرد تا نامش در فهرست تهیهکنندگان تلویزیون جای بگیرد. از طرف دیگر فرزاد حسنی که قبل از سال تحویل سال ۱۳۹۲ با برنامههای رادیویی شنیدنی ویژه جشنواره فیلم فجر، به خانههای همه آمده بود، در سال۱۳۹۲ با یک اثر در شبکه نمایش خانگی دیده شد. «رالی ایرانی» که روایت و اجرای آن بر عهده فرزاد است، خیلی زود توانست در دل مخاطبان جا باز کند. اما این اول مسیر تازه حسنی و نامداری در سال ۱۳۹۲ بود. آنها در ماه سوم این سال، به یکباره تصمیم گرفتند، تصمیم بزرگشان را برای همه علنی کنند. خبر ازدواج فرزاد و آزاده نامداری همه جا پیچید تا زوج مجری ما حالا از دست اهالی رسانه متواری باشند! خبر ازدواج آزاده نامداری با فرزاد حسنی، سایتها و خبرگزاریها و روزنامهها را منفجر کرده بود!
بله در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ آزاده نامداری با فرزاد حسنی (مجری تلویزیون) ازدواج کرد و حالا این دو نفر، چندمین زوج هنرمند در میان دیگر زوج های هنرمندان می باشند که با هم زندگی می کنند.
و اما بخوانید مصاحبه و گفتگویی که با خانم آزاده نامداری انجام داده ایم:
پس از ۴ سال اجرا با برنامه «تازه ها»خداحافظی کردید. چرا؟
هر برنامهای که یک روز شروع میشود باید یک روز هم تمام شود وگرنه به مرز تکرار میرسد. آدم باهوش کسی است که بداند کی بیاید و کی برود. البته برنامهای که ماهیتش اطلاعرسانی است، هیچ وقت کهنه نمیشود. خبر هیچ وقت کهنه نمیشود. ما تیمی بودیم که هر روز خودمان را به روز میکردیم.
نمیتوانستید فرم و ساختار برنامه را عوض کنید؟
همه این کارها را کرده بودیم. فصلی و سالی عوض کردیم. اما اساسا حسی به من میگفت که باید کمکم برنامه را به فرد دیگری بسپارم و بروم و باز در یک فضای دیگری برگردم.
ما برنامهای به نام نود داریم که بیش از ۱۰ سال است دارد اجرا میشود و جذابیتش را هم از دست نداده است.
اتفاقا من هم همیشه به این مساله فکر میکنم. در دفاعیاتم همین را میگفتم. من معتقدم یک مجری باید هویت داشته باشد. برنامه نود با عادل فردوسیپور معنی دارد. ماه عسل با احسان علیخانی معنی دارد. برنامه من هم با خودم معنا داشت و با هم وصل بودیم. آن برنامهها هفتگی بودند. اما برنامه من روزانه است. احساسم این بود که من باید در یک مقطع زمانی نباشم و از برنامه بروم و بعدها با یک برنامه دیگر برگردم.
از تجربه ۴ سالهات در این برنامه بگو. فکر میکنی چقدر موفق بودی؟
تازهها یک آیتم بود در دل سینمای خانواده. اما خیلی دیده شد. با این که ساعت پخشش خوب نبود اما خیلی بازخوردهای خوبی داشت. خیلیها معتقدند سیمای خانواده را فقط خانمهای خانهدار میبینند. اما من از دیگران هم بازخورد داشتم. من دوست داشتم در دل سیمای خانواده برنامهای بگذاریم که کاملا زنانه نباشد. یعنی اندکی جوان پسندتر و روشنفکرانهتر باشد.
یکی از ویژگیهایت تند صحبت کردن است. خودت سعی کردی به این جنس اجرا برسی؟
صحبت کردن من این طوری است. عمدی تند حرف نمیزنم. بعد از یک مدت متوجه شدم که تند صحبت میکنم. برای خودم عادی بود. اوایل میگفتند بد است. من تمرین کردم که آرامتر صحبت کنم. یک هجمه وحشتناکی علیه من بود که چرا این طوری حرف میزنی. اما مدیر گروهمان از من حمایت کرد و گفت تو همین طوری خوبی. همین قضیه باعث شد که نتوانم خودم را عوض کنم.
ولی در مجموع این ریتم تند با فضای برنامه تناسب داشت.
من خیلی شانس آوردم. لطف خدا بود که من و تازهها خیلی به هم میخوردیم. من اگر یک برنامه دیگر را اجرا میکردم شاید این قدر خوب از آب در نمیآمد. من برنامه را خیلی زنانه اجرا نمیکردم. خانمها معمولا خیلی آراماند و ادبیاتشان کلاسیک و مودبانه است. اما من خیلی هیجان دارم. حتی در برنامههایم درباره فوتبال هم صحبت میکنم.
فکر میکنم طرز صحبت کردنت خیلی به «عادل فردوسیپور» نزدیک باشد. به این فکر نیفتادهاید که یک برنامه مشترک با هم اجرا کنید.
خیلیها این نکته را گفتهاند. میتواند دلایل زیادی داشته باشد. من بشدت برنامه نود را دوست دارم. در این ۱۰ سال تمام دوشنبهها این برنامه را دیدهام. ممکن است تاثیر ناخودآگاهی بر من داشته باشد. دلیل دیگرش هم شاید ژنتیکی باشد. یعنی دست خودم نیست که تند حرف میزنم. (میخندد) من همیشه گفتهام بهترین برنامه تلویزیونی، نود است. حتی گفتهام که به فردوسیپور حسودیام میشود. (میخندد) فکر میکنم بعد از خودش بهترین کسی که میتواند برنامه نود را اجرا کند من باشم.
یک دلیلش این است که در یک برنامه فوتبالی مثل نود خیلی صادقانه میشود رفتار واقعی مردم را نشان داد. فوتبال دیدن برای من خیلی لذتبخش است.
در کشور ما خانمها تا به حال مسابقات فوتبال را گزارش نکردهاند. تو میتوانی از عهده این کار بر بیایی؟
بله. من طرحی دادم که بشود چنین کاری کرد. خانمهای زیادی داریم که به فوتبال علاقهمندند. اما اگر بخواهی حرفهای کار کنی باید شرایط آن فراهم باشد که الان نیست.
فکر میکنی یک مجری باید فنون بازیگری را هم بلد باشد؟
اتفاقا من در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر خیلی به این موضوع فکر میکردم. من پیشنهادهای بازیگری زیادی داشتم و دارم. یک وقتهایی وسوسه میشوم که قبول کنم. با خودم میگویم چه اشکالی دارد یک مجری بازی هم بکند. اما بقیه به من میگویند ما تو را به عنوان یک مجری باورت کردهایم. این کار را نکن.
من در برنامهای که دارم مطلقا نمیتوانم بازی کنم. اگر حالم خوب باشد تابلوست که حالم خوب است و اگر حالم بد باشد هم همین طور.
اساسا هیچ برخوردی نمیکنم که نقش بازی کردن باشد. وقتی ایران در بازیهای جام جهانی از مکزیک باخت، اصلا نمیتوانستم در برنامهام لبخند بزنم.
موافق نیستم که یک مجری نمیتواند بازی کند اما عکسش را موافقم. یعنی خیلی از بازیگرها نمیتوانند مجری شوند.
میتوانی بگویی چرا؟
چون مردم آن بازیگر را در آن فضای فیلم و سریال پذیرفتهاند. بنابراین وقتی مجری میشود تصنعی به نظر میرسد. از یک طرف احساس من این است که بازیگرها از پس اجرا برنمیآیند. اگر بتوانند این کار را بکنند خیلی خوب است.
اجرا فقط این نیست که بتوانی در ۴ جمله سلام کنی و یک متن نوشته شده را بخوانی. اجرا همه زندگی آدم را تحت تاثیر قرار میدهد. بازیگرها فکر میکنند اگر روبه روی دوربین هول نشوی یعنی مجری خوبی هستی.
برای اجرا باید تمام حس و وجودت را خرج کنی. مخاطب باید باور کند که تو تمام دغدغه و فکرت مجریگری است. مجری باید آنقدر مقتدرانه اجرا کند که همه فکر کنند همه چیز مال اوست. با این که خیلیهای دیگر برای برنامه زحمت کشیدهاند. عکسالعمل مجری نباید نصفه و نیمه باشد.
یعنی مثل برنامه نود که فردوسیپور در آن همهکاره است؟
بله. او نمیگوید اجازه بدهید برویم ببینیم اتاق فرمان چه میگوید. نمیگوید یک گزارش میخواهند پخش کنند که من نمیدانم چیست؟ یک جوری برخورد میکند که انگار یک بار بعدازظهر این برنامه را کامل اجرا کرده و همهاش را میداند. حالا میخواهد دوباره برای شما اجرا کند. من خودم در تازهها این جوری بودم. نسبت به هیچ اتفاقی اظهار بیاطلاعی نمیکردم.
این صداقتی که میگویی چطور به دست میآید؟
بخشی از آن در ذات آدمهاست. یک سری از آدمها برونگرا هستند و همه چیز را بروز میدهند. یک سری از آدمها هم میتوانند احساسشان را جور دیگری بروز دهند. وقتی در یک مسابقه فوتبال ایران میبازد، فردوسیپور با ما همدردی میکند. میگوید ما حالمان بد است از این که باختیم. اما یک مجری دیگری میگوید اشکالی ندارد که باختیم.
در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر هر روز در سالن سینمای رسانهها حضور داشتی. از بین فیلمهای جشنواره چه کارهایی را بیشتر دوست داشتی؟
در جشنواره سال گذشته هیچ وقت این طوری از سینما بیرون نیامدم که بگویم وای چقدر حالم خوب است. به هیچ فیلمی این جور احساسی نداشتم. من فیلم «هیچ» را دوست داشتم اما برایم فوقالعاده نبود. اپیزود دوم «طهران ـ تهران» خوب بود. البته اولیاش را ندیدم. چون همزمان با پخش تازهها بود. فیلم «آتشکار» را ابدا دوست نداشتم. فکر میکنم اصلا نباید اکران عمومی شود. فیلم «صد سال به این سالها» خیلی کشدار بود. اما فیلم «۴۰ سالگی» را دوست داشتم. فکر میکنم یک شعر خوشمزه بود. من وسط فیلم ۲ بار اشکم درآمد. فضای عاطفی خوبی داشت. فیلم «زمهریر» هم خیلی بد بود. احساس میکردی که واقعا این کارگردان دنبال چه بوده؟ اما از آن طرف یک مساله دیگر من را آزار میداد. این که برخی از این فیلمها توقیف بودند و ما برای دیدنشان هیجان داشتیم. اما دیدیم هیچ خبری در این فیلمها نبود.
بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران از نظر آزاده نامداری؟
فیلم «درباره الی» (اصغر فرهادی)، «شوکران» (بهروز افخمی) و «کاغذ بیخط» (ناصر تقوایی).
مجریای هست که از او الگو بگیری؟
با همه مجریها دوست هستم. با هم در ارتباط هستیم. من کار همه مجریها را نگاه میکنم. حتی از مجریهای بد هم چیزی یاد میگیرم. میتوانم دربارهشان نظر بدهم. اما از کسی الگو نمیگیرم.
صحبتی با بازدیدکنندگان وبسایت آسمونی دارید؟
از همه این عزیزان و حمایتهایشان و همینطور شما ممنونم ، امیدوارم برنامه های که اجرا میکنم راضی کننده باشد.