قرص خواب
دست از طلب ندارم تا اینقَدَر بخوابم
بگشای در به رویم تا پشت در بخوابم
در طول روز خوابم، مانند جوجه چرتی
آیا شود که یک شب مثل بشر بخوابم؟
همواره وقت دیدار گل میخری برایم
یک بار هم، عزیزم، بالش بخر بخوابم
گفتی: به روزگاری مهری نشسته، گفتم:
بیرون نمیتوان کرد، اما اگر بخوابم
فرقی ندارد اصلاً پهلو و طاقبازش
من حاضرم، عزیزم، حتی دمر بخوابم!
وقتی که مست خوابم، با جملههای بیربط
در چرت و پرت الفاظ، مانند بیت فعلی
آنقدر در ترافیک خوابیدهام، که دیگر
در راه میتوانم مثل فنر بخوابم
حتی اگر که ماشین با من کند تصادف
بعد از دو ثانیه مکث، روی سپر بخوابم!
در سینما همیشه وقتی که فیلمِ طنز است
ششصد نفر بخندند من یک نفر بخوابم!
هر وقت بار دیدم بر دوش باربرها
گفتم که کاش چون بار، بر باربر بخوابم!
مگشای تربتم را بعد از وفات و منگر
تا اندرون قبرم من بیشتر بخوابم
هر دکتری که رفتم، جز وحشتم نیفزود
هفتاد و شش پرستار، رفتند وَر به خوابم!
وقتی که نیمهی شب، یک شعر مینویسم
صد بار میروم تا روی اثر بخوابم
تا صبح میتوانم در وصف خواب گفتن
نزدیک پنج صبح است، باید دگر بخوابم!
مهدی استاد احمد