دست نوشته های کوچولو سری ۲۱
دست نوشته های کوچولو سری ۲۱
گزیده برترین دست نوشته های کاربران کوچولو سری بیست و یـکم
گلچینی از زیباترین و بهترین دست نوشته های کوتاه و عاشقانه کاربران سایت ، انتخاب شده از تاپیک
♥●•٠·˙ دسـت نـوشـتـه هـای اعـــضــــای کـوچـولــو ♥●•٠·˙
و
زنــى کـه تنهایـــى را بـــاور داشــت
شــب تولـــدش را جشــن گرفــت؛
آرایـــش کــرد
و خـوابیـــد..
mahta007
هرچقــدرم سعــی کنی حســتو از خـودت مخفی کنی
بـازم مثلـه یه بچـه که به شـکم مادرش لگــد میزنــه
خــودشو نشــون میده . . .
دخترک ژولیده
زخم معده اهمیتی ندارد
جانم را می دهم و روزه می گیرم
تا هنگام اذان دعا کنم دوستم داشته باشی !
Sin-Sin 137179
موهای سفیدت سنته
چروکای صورتت
بغضای قورت دادت سنته
اونموقس که از هم سنات بزرگتری…
mohammade daghon
تــو خاطــره ی فرامــوش شــده ی یک لبخنــدی؛
که جایــش بـرای همیشـــه بر لــب های مــــن می مانــد ..
mahta007
+ چیــکار میکنــی انقـــدر خستــــه ای ؟
_ فکــــــــر !
you+me=love
تمــآم فکــر و ذکــرشان شـده مذاکــرات هستــه ای!!!
کسی به فکــر پــا درمیانــی بیــن من و تــو نیســت…
بــهتر اســت اینبــار خودم آستـین بـالا بزنــم،شــاید فــرجی شــد…
دخترک ژولیده
من
دلم می گیرد
وقتی
دل تو
از ندیدن من
نمی گیرد … !
دختر شاه پریون
چهره ام خسته است
آنقدر خسته
که آینه هم
خودم را برای خودم
سانسور می کند. . .
FARNAZ
روزه ات را با اشک باز کنی…
و خدا همچنان نظاره گر باشد!
دخترک ژولیده
تـــقصیــر مـن نیست که . . .
سهـــم تـُـــو از دعــاهــای سرِ سجــاده ام. . .
نفــرین و آهــــ شــُد !
FARNAZ
که پاکدامنم اما
هر شب سنگسار میشود احساسم با شعرهایی
که می نویسی و برای من نیست
شاتوت
وقتی که تصمیم می گیری یک مدت نباشی
تا نگرانت شود ، نبودنت را حس کند ، خودش را به آب و آتش بزند تا بفهمد .. ” چرا ؟ “
قبل از همه .. حتی قبل از اینکه بروی
خودت دلت برای او تنگ می شود !!
Sin-Sin 137179
دلـتنگـی مـردهـا ماننـد زن هـا
از خیـسی بـالشـتشـان مشـخص نـمی شـود
از لبـاس هـادی گـشاد، مـوهای کوتـاه و چـشم هـای بـی فـروغشـان مشـخص نمـی شـود
دلتـنـگی مـردهـا را از جـا سیگـاری پر شـده کـنار تخـت خـوابشـان مـی فهـمی
از چشـم هـای سـرخ بی خوابـشان ، از جـملهـ های کـوتاه و لبـخندهـای تصـنعـی شـان مـی فهـمی
از موهـای ژولـیده و بـهم ریخـته ، آسـتین هـایی که دکـمه هـایش بسـته نـشده و لبـاس هـایی کـه اتـو کشیـده نـیستد !
دلتنـگی مـردهـا را مـی توانـی از تـه ریشـشان بـفهمـی
از بغـض گلویـشان کـه غـرور سـد راهـش شـده و سیـب گـلویشـ که بالـا و پـایین مـی رود
دلتـنگـی مـردهـا مانـند دلـتنگتی هیـچ کـس نیـست ..
Sin-Sin 137179

یک شانه ی مردانه ی مُحـکم که به وقت گریه بشود گُم شد در آغوشـش ..
تمام شد در آغوشش ..
کمی نزدیک تر بیا ..
کمی از شانه هایـت را به من قرض بده ..
برای یک لحظه..
آغوشت را می خواهم و بعد تمام می شوم ..
به خدا تمام می شوم .. .
در نــگاه منتظــر زن پشت پــرده ی حــریر صــورتی پنجــره ی آشپــزخانه اش
در قهـــوه های ســـرد شده ی مــرد در کافـــه
در صـــدای آرام در کــه پســر جــوان آن را نیــمه شب بست و رفت
در قدمهـــای پیـــرمرد خستـــه از روزمرگـــی ها در پـــارک
در دستـــان پیـــر و کشیـــده ی پیـــرزن کــه در حیـــاط یـــاس در گلـــدان میکاشت
فقـــط یــک لحظـــه
یـــک لحظـــه خـــودم را دیـــدم ..
you+me=love